حدود بیست سال پیش که داشتم وارد دانشکده مدیریت دانشگاه شهید بهشتی میشدم، چند نفر مشغول تغییر نام دانشکده بودند. از دانشکده «امور اداری» به «مدیریت و حسابداری». در واقع تغییری بارز و سمبلیک را در نوع دید اهالی این حوزه به موضوع «اداره کرد» شاهد بودم. مطالب و منابع و اساتید هم سعی در این داشتند که موضوع را در ذهن ما از ادارهکردن به مدیریتکردن ارتقا دهند. اما زمانی که وارد عرصه کار و صنعت شدیم، سرنخهای دیگری به دست داد و کم کم متوجه شدیم که مدیریتکردن چیزی فراتر از آنی است که آموختهایم؛ سختتر و پیچیدهتر. حال چه برسد به ما که فارغ التحصیلان مدیریت «منابع انسانی» بودیم و سر و کارمان با انسان.
هر چقدر که در این حوزه کار کردیم و درگیر حل مسائلش شدیم، یقین کردیم که نه مدیریت روشی کافی، و نه منابع انسانی (یا سرمایه انسانی) اسمی درست برای راهبری و خطاب قرار دادن کارکنان است. به تدریج فهمیدیم که کار ما «توجه کردن» است به افرادی که در سازمانها نقشی را بر عهده دارند و تسهیل خلق تجربه مطلوب برایشان. در واقع از همان زمانِ تغییر اسم دانشکده، ما سوار چرخه تکامل ماهیت و جایگاه مدیریت منابع انسانی شده بودیم و سنین و دورههای مختلفش را تا حد زیادی در ایران تجربه کردیم.
از زمانی که مدیریت منابع انسانی نبود، تا زمانی که بود ولی ژست بود. بعدها بود ولی اسم بود و در حد یک تابلو در بالای درب اتاق، سپس به مرحله «بود» رسید. به عبارتی مدیریت منابع انسانی توانست در این مرحله به موجودیتی قابل اعتنا در سازمان و ابعاد یک کسبوکار دست پیدا کند. اما این میزان از تکامل نیز کافی نشد تا اینکه در سالهای اخیر به مرحله «ضرورت» رسید. چنان مهم شد که نپرداختن به آن، به راحتی یک کسب و کار را به قهقرا میکشد. حتی میتوان گفت که تقاضا برای یک متخصص منابع انسانی بیش از عرضه آن شده است.
این روند تکامل به جز اینکه حامل پیام اهمیت این حوزه و نیز مفهوم انسان در تحولات اخیر کسبوکارهاست، پیشبینی دیگری نیز دارد؛ عبور از مرحله ضرورت و ورود به مرحله تعالی کلان. اکنون اکوسیستم کسبوکاری ایران برای یک تحول همهجانبه، نیازمند تعالی بخشیدن به عرصه مدیریت منابع انسانی است. در این مسیر نیز همه اهالی در تلاشند؛ دانشگاهها در پشتیبانی علمی، سازمانها در پیادهسازی، مدیران در اجرا و … و به حق پیشرفتهای خوبی را شاهد بودهایم.
اما به نظر میرسد در حال حاضر توسعه حوزه منابع انسانی در ایران علاوه بر تلاشهای فردی و بخشی، نیازمند یک حرکت همافزایانه جمعی است که همانا رسانه مستقل است. رسانهای که فراتر (تکمیلی) از افراد، دانشگاهها و سازمانها در تعالی بخشی حوزه «انسان» در کسبوکارها و یا همان «مدیریت منابع انسانی» ایران زمین، نقش موثری را در موارد زیر بر عهده بگیرد:
- دیدهبانی مثبتگرا و الگوسازی فعالیتها و دستاوردهای بارز
- تسهیل تبادل تجربیات افراد و سازمانها در مسیر تعالی
- ارائه و بررسی و تحلیل آخرین یافتهها و دستاوردهای بینالمللی
- پوشش و اعتباربخشی به اخبار و اتفاقات و رویدادها
- ارتقای هویت شغلی حوزه منابع انسانی
- بررسی معضلات و کاستیها و ارائه راهکارهای برآمده از نظر متخصصان
- کمک به کاهش فاصله صنعت و دانشگاه
- پاسداشت از اثرگذاران این حوزه
- حمایت از چاپ و نشر و تولید محتوای مرتبط و معتبر
- ایجاد ارتباط و همافزایی بین متخصصان و مدرسان
- به چالش کشیدن قوانین، مدلها و شیوههای ناکارآمد
- تولید محتوا و واکنش مسئولانه و راهکار محور در قبال چالشهای جهانی، ملی و محیطی
- و …
در این صورت میتوان مزایا و قدرت رسانه را در مسیر کمک به تعالی حوزه منابع انسانی و یا همان زندگی کاری استعدادها، هدایت کرده و به نوبه خود قدمی در احیا و بهبود مستمر اصلیترین بنیان کسبوکارهای ایران زمین برداریم. مسیری سخت، تدریجی، ظریف و بیطرفانه که همراهی همه ذیصلاحان و دغدغهمندان این حوزه را به شدت نیاز دارد و در عین حال از هماکنون آثار درخشان آن بر کالبد کسبوکارهای ایران را میتوان متصور بود.