همیشه و طی این سالهای عمر، کارکردن را به عنوان بخشی از هویت انسانی هر فردِ بالغ و فارغ از جنسیت یا هر عامل جداکنندۀ جمعیت شناختی دیگر دانستهام. هر فردی که در جامعه زندگی میکند نسبت به آن مسئول و موظف است که باری از دوش جامعه (در نقشی اجتماعی) بردارد. متأسفانه جامعهٔ ایرانی در قرون جدید (و نه ایران باستان) کار را برای مردان شایسته دانسته است. انگار این گزاره در فرهنگ جاری ما درونی شده که وظیفهٔ زنان در فرزندآوری و انجام کارهای خانه خلاصه میشود. شاید برای نسل جوان امروز عجیب باشد که در سالهای نه چندان دور (شاید ۲۰-۳۰ سال قبل) و در همین تهران، دختران در اکثر اوقات در دو راهی انتخاب بین داشتنِ زندگی خانوادگی و ازدواج یا تحصیل و کارکردن، قرار میگرفتند و میبایستی یکی را انتخاب میکردند. در همان زمان هم دختران شجاع و ایدهآلیستی بودند که برای ساختن جامعهای همگن و متوازن، دست به انتخاب دانشگاه و کار زدند.
این مقدمۀ نسبتاً طولانی، شرح مختصری است بر شرایطی که برای کار کردن زنان مشاهده میشود. این شرایط فرهنگیِ عموماً ناسازگار، منجر به نوعی از تبعیض ریشهای میشود که آن را تبعیض «معنایی
(و نه مادی) محیط کار» مینامم. تبعیضی که از نگاه من در مفهوم کار کردن و حضور زنان در جامعه، در تمام ابعاد جاری است. شاید در ظاهر و در پوستۀ بیرونی محیط کار این مشکل ناپیدا بوده و به چشم نیاید، اما اگر به بعضی از نشانهها بیشتر و عمیقتر توجه کنیم، میبینیم که این تبعیض و عدم پذیرش کامل بانوان در محیط کار هنوز وجود دارد و پررنگ است و فعالیت اجتماعی را برای زنان سخت میکند.
بهعنوان مثال، این گزاره هنوز وجود دارد که زنان احساساتیتر هستند و روحیه شکنندهتری نسبت به مردان دارند، پس بسیاری از مشاغل برای ایشان مناسب نیست یا به محض بروز توانمندی ویژه در یک خانم در محل کار یا پیشرفت شغلی، موج سهمگینی از کارشکنیهای همکاران بر میخیزد و به طور ریشهای مورد قبول نیست که او از مردان جلوتر بایستد. هنوز محیطهای کاری اولویت را با مردان میداند و در شرایط مساوی و حتی گاهی کمی ضعیفتر، اولویت استخدام با مردان است. متأسفانه بسیاری اوقات خانمها با معیارهای ظاهری سنجیده شده و توانمندیها، دانش و تجربه ایشان در هنگام استخدام نادیده گرفته میشود. اینها نمونههایی کوچک از خرده تبعیضها و بدرفتاریهای حرفهایست که در محیط کار زنان با آنها مواجه هستند و یافتن شغل، پیشرفت شغلی و تصاحب مناصب بالاتر را برای زنان مشکلتر میسازد.
با این حال در طی سالهای اخیر و با وجود تمام محدودیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، دختران و زنان توانستهاند با تلاش مضاعف و ارادهای محکم، موازنۀ قدرت را در محیط کار به سمت خود برگردانند و حتی گاهی در خیلی از پستها از مردان پیشی بگیرند. اما موضوعی که هنوز با تمام تلاشهای انجام شده و تمام پیشرفتهای حاصل شده تغییری اساسی در آن مشاهده نمیکنیم، برداشته شدن نگاه جنسیت زده به معنای منفی آن در محیط کار است. به این مفهوم که هنوز زن و مرد در تمام شئون با هم برابر و یکسان دیده نمیشوند. یک تقسیمبندی بیرحمانه و بدوی، هنوز داشتن شغل بیرون از منزل را برای مردان موجهتر میداند و زنان برای داشتن شغل میبایست خیلی بیشتر از مردان رقابت نمایند، از پیچیدگیهای جنسیتی عبور کرده و از خودگذشتگی کنند. این موضوع با اصول منابع انسانی مدرن در تناقض آشکار است. سازمانهای برتر دنیا نه تنها به سمت تنوع جنسیتی و فراگیر بودن برای تمام اقشار جامعه پیش میروند، بلکه تئوری شخصیسازی شغل را برای افراد مطرح میکنند. به این مفهوم که سازمانها میبایست در چشمانداز و ماموریت اصلی سازمان این نکته مهم را در نظر داشته باشند که لازم است با تمام افراد شایسته بدون نگاه قشری همکاری کنند و امکانات و توجه کارفرمایان بدون هیچ تبعیضی شامل همه کارکنان اعم از زن یا مرد، شود. همچنین بایستی با توجه به شرایط کارکنان، شغل برای ایشان شخصیسازی شده و با شرایط ایشان تطبیق داده شود. بسیاری از قوانین و روندهای کاری منحصراً برای فعالیت مردان طراحی شده و نیازهای زنان در این راستا دیده نشده است.
از نگاه من اینکه ما هنوز قشر بزرگی از جامعه را برای پذیرش در بازار کار و ارتقاء در محیط کار، به سختی و چالش اضافه وادار میکنیم، جای تعجب و حسرت دارد. وقت آن رسیده است که جامعۀ منابع انسانی به عنوان متولّی امور نیروی انسانی و به قول اولریش «وکیل کارکنان» دست به تحول فرهنگی در سازمانها زده و با تلاش برای برداشتن معانی جنسیتزدگی در محیط کار، مشاغل را برای زنان و مردان در کنار یکدیگر معنا کند. جامعه منابع انسانی میبایست فرایندها و قوانین کاری، شرایط شغل و محیط کاری را با طراحی مجدد برای نه فقط مردان، بلکه زنان نیز مناسبسازی و شخصیسازی نماید، در هنگام حل تعارضات ناشی از نگاه جنسیتزده مشخصاً با آن مقابله نموده و راهکار انسانی و فراجنسیتی ارائه دهد، برای ایجاد دیدگاه برابری زنان و مردان دورههای آموزشی و کارگاهی برگزار کند و بطور کلی تلاش کند جامعۀ جنسیتزَده را جنسیتزُدایی کند تا به همان هدف اصلی منابع انسانی که ایجاد تجربهٔ کاری دلنشین برای افراد است، جامۀ عمل بپوشاند.