دلیل شماره یک برای کار کردن، فراتر از بحث مالی و پول، تأثیر شخصی است. در ذهن ها ماندگار شدن و ارزشمند بودن. تأثیرگذاری برای کارمندان شما چقدر آسان است؟ آنها چقدر استقلال دارند تا کارها را بهتر انجام دهند؟ انجام تغییرات مثبت از طریق سلسله مراتب چقدر آسان است؟
حفظ محوریت انسانی کلید تأثیرگذاری شخصی و بهرهوری در سالهای آینده خواهد بود. لایه های سازمانی کمتر، مدیران کمتر، استقلال بیشتر.
دلیل دوم برای کار کردن این است که انسان ها می خواهند در کنار یکدیگرباشند آن هم در دنیایی که تنهایی یک نگرانی جهانی برای سلامت عمومی است. همهگیری کووید-19 باعث انعطافپذیری و مشارکت بیشتر در شیوههای کاری شد. اما گریزی از این واقعیت نیست که انسانها میخواهند از لحاظ عاطفی در محل کار و همچنین در زندگی با هم ارتباط برقرار کنند، و کسبوکارها به سرمایهگذاری و نوآوری بیشتری در راه ایجاد فرهنگ در جوامع مختلف و محلهای کاری نیاز دارند.
یادگیری برای زندگی بهتر است، چه این یادگیری مربوط به کار باشد و چه نباشد. انسانها از تأثیر انقلاب فناوری هراس دارند. مدیران شایسته فرصت ها و فرهنگهای یادگیری را ایجاد می کنند تا بین شایستگی عملکردی، کنجکاوی و همدلی تعادل ایجاد کنند و دنیای بهتری را بسازند.
در نهایت، بیشتر اوقات ما با خوشحالی یا ناراحتی درگیر کاری می شویم که انجام می دهیم. مدل شغلی ما برای سه دهه این بوده است که کار می کنیم و بعداً در دوران بازنشستگی از زندگی لذت ببریم. برای تامین مالی یک عمر طولانی، میتوانیم یک CV جایگزین برای یک زندگی چند مرحلهای با مشاغل، مهارتها و انتقالهای مختلف بسازیم.