بر اساس دادههای اداره سرشماری ایالات متحده از سال 2021، حدود 42.5 میلیون آمریکایی دارای معلولیت هستند که 13 درصد از جمعیت غیرنظامی (غیر نهادی) را تشکیل میدهند. این گروه شامل افراد دارای مشکلات شنوایی، بینایی، شناختی، راه رفتن و مراقبت از خود هستند.
ایجاد فضایی که با نیازهای این افراد هماهنگ باشد می تواند موفقیت سازمان را به همراه داشته باشد، به ایجاد محیطی فراگیرتر برای کارمندان کمک کند و سازمان را به شکل مثبت تری در ذهن ها قرار دهد. با این حال، برای اینکه واقعاً شرایط مهیا شود، منابع انسانی باید به مدیریت کمک کند تا فرهنگ سازمانی شرکت را تغییر دهد: دسترسی باید فراتر از انطباق باشد و به جای آن بر فرهنگ شرکت متمرکز شود.
«دسترسی» به چه معناست؟
در سال 2020، بیش از 2500 شکایت در دادگاه فدرال مطرح شد که ادعا میکردند وبسایتها برای دسترسی افراد دارای معلولیت طراحی نشدهاند. ADA رهنمودهایی دارد که ویژگیهای وبسایتهای غیرقابل دسترس برای افراد دارای معلولیت را نشان میدهد، از جمله:
· کنتراست رنگ ضعیف
· استفاده از رنگ ها جهت ارائه اطلاعات
· عدم وجود متن جایگزین به جای تصاویر
· ویدیوهایی بدون شرح
· فرم های آنلاین غیر قابل دسترس
· امکان حرکت تنها از طریق ماوس، به جای حرکت با استفاده از صفحه کلید
در دنیای تجربه کاربری آسان، سازمانها باید از استانداردها و مقررات پیروی کنند تا مطمئن شوند که از واکنش منفی مصرفکننده و دعوی قضایی در امان خواهند ماند. به عنوان مثال، ایالات متحده از مقررات WCAG (دستورالعملهای دسترسی به محتوای وب) به عنوان معیار قانون توانبخشی استفاده میکند، که سازمانهای فدرال را ملزم میسازد از تجربیات قابل دسترس بودن برای کاربر اطمینان حاصل کنند. در حالی که ADA به صراحت به برنامه های کاربردی وب و تلفن همراه در دستورالعمل های خود اشاره نمی کند، اما این مورد یکی از مفاد حقوق مدنی است. وزارت دادگستری بارها اعلام کرده است که وبسایتها به عنوان «مکانهای دسترسی عمومی» واجد شرایط باشند، به این معنی که دستور اصلی آنها نیاز به فراگیری دیجیتال است. این موارد از نظر قانونی الزام آور نیستند اما به عنوان یک نقطه مرجع فنی قوی عمل می کنند.
هر سازمانی که دارای اپلیکیشن وب یا موبایل باشد باید نیازهای کاربران خود را به درستی درک کند و زمینه تجربیاتی فراگیر را ایجاد نماید تا برای همه جذاب باشد. الزامات قانونی یک پایه محکم است، اما همانطور که اعداد نشان می دهند، تمام داستان نیستند. اگر یک کسب و کار در خارج از محل خود یک رمپ بسازد اما هیچ کس نتواند به آن دسترسی داشته باشد، در این صورت در حالی که آنها الزامات قانونی خود را برآورده کرده اند، اما قابل دسترسی نیست.
سازمانها باید هزینه پیچیدگی هایی را که ممکن است در طراحی خود انجام دهند در نظر بگیرند و برای درک واقعی نیازهای همه کاربران خود، بر روی تحقیقات درمورد نیازهای کاربران سرمایهگذاری کنند. قابل دسترس بودن بیش از یک آیتم در بودجه است و یک سرمایهگذاری محسوب می شود. با دسترسی گسترده تر به بازارو کسب و کارها می توان اطمینان حاصل کرد که شهرت برند بیشتر شده و به همراه آن، وفاداری کاربران افزایش می یابد. بازار تجارب دیجیتالی قابل دسترس هنوز در مراحل ابتدایی خود است و تقویت یک برند به عنوان پیشرو در تنوع، نه تنها یک تصمیم تجاری هوشمندانه است، بلکه یک تصمیم اخلاقی خواهد بود.
رهبران منابع انسانی آیندهنگر که بر فراگیر بودن متمرکز شدهاند، مزایای قابل توجهی را که شرکتهایشان از استعدادهایی که افراد دارای معلولیت در محل کار به ارمغان میآورند اطلاع دارند. در گزارش اخیر گارتنر، تحلیلگران دریافتند که ایجاد محیط های کاری متنوع و فراگیر به پرورش استعدادها و نتایج کسب و کار کمک می کند. این مطالعه نشان داده که تا سال 2027، بیش از 25 درصد از شرکتهای بزرگ از الزامات عملکردی DEI مستقل در منابع انسانی و انتخاب فناوری محل کار دیجیتال به عنوان بخشی از یک استراتژی فناوری منسجمتر و فراگیرتر دور خواهند شد.
در دنیای نرمافزار، این بدان معناست که اطمینان حاصل کنیم تجربه دیجیتال، مانند برنامههای مدرن روی تلفنهای همراه ما، برای افراد دارای معلولیت، از جمله افرادی که دارای نقص در مهارتهای بینایی، شنوایی یا حرکتی، ناتوانیهای یادگیری مانند نارساخوانی و اختلال طیف اوتیسم هستند، قابل دسترسی است. به گفته گارتنر، به جای اینکه دسترسی را به عنوان یک استثنا در نظر بگیریم، باید آن را در تجربه دیجیتال منعکس کنیم.