یک رهبر خوب همیشه باید….
نحوه تکمیل این جمله میتواند چیزهای زیادی را در مورد سبک رهبری افراد آشکار کند. اما برای اینکه بتوانیم فردا رهبران بهتری شویم، باید بدانیم امروز در کجا ایستادهایم. برای کمک به درک تأثیر هر نوع سبک رهبری بر سازمان، در ادامه هشت مورد از رایجترین سبکهای رهبری و میزان تأثیرگذاری آنها را توضیح میدهیم.
رهبری دموکراتیک
رهبر بر اساس نظرات هر یک از اعضای تیم تصمیم میگیرد. اگرچه رهبر تصمیم را میگیرد اما هر یک از اعضا صدای برابری در جهتدهی پروژه دارد. این سبک، یکی از مؤثرترین سبکهای رهبری است، زیرا به کارمندان سطوح پایینتر اجازه میدهد تا از اختیاراتی که ممکن است در موقعیتهای شغلی آتی به دست بیاورند، عاقلانه استفاده کنند. این سبک رهبری، شبیه نحوه تصمیمگیری در جلسات هیئت مدیره شرکت است.
برای مثال، در یک جلسه هیئت مدیره، یک رهبر دموکراتیک ممکن است چند گزینهای را که با تصمیم مرتبط است به تیم ارائه دهد. سپس اعضا میتوانند درباره هر یک از گزینهها با یکدیگر بحث و گفتوگو کنند. پس از بحث، رهبر ممکن است با توجه به افکار و بازخوردهای اعضای هیئت مدیره تصمیمگیری کند، یا ممکن است با استفاده از رایگیری تصمیم نهایی را اتخاذ نماید.
رهبری استبدادی
عکس رهبری دموکراتیک است. در این سبک رهبری، رهبر بدون گرفتن نظر کسانی که به او گزارش میدهند، تصمیم میگیرد. کارمندان نه در نظر گرفته میشوند و نه قبل از مشخص کردن یک جهت، مورد مشورت قرار میگیرند. همچنین از افراد انتظار میرود که در زمان و با سرعتی که رهبر تعیین میکند به تصمیمات پایبند باشند.
یک مثال از این سبک رهبری میتواند زمانی باشد که یک مدیر ساعات شیفت کاری را برای چندین کارمند بدون مشورت با کسی به خصوص کارمندانی که از این تصمیم تاثیر میپذیرند، تغییر میدهد.
این سبک رهبری بوی بدی میدهد! و امروزه اکثر سازمانها نمیتوانند چنین فرهنگ هژمونیکی را بدون از دست دادن کارکنان خود حفظ کنند.
رهبری تفویضی
در این سبک، رهبران تقریباً تمام اختیارات را به کارمندان خود میدهند. آنها به کارمندان خود اعتماد کامل داشته و بر عملکرد کلی شرکت تمرکز میکنند. اگرچه رهبری تفویضی، کارمندان را به دلیل اعتماد به آنها توانمند میکند، اما ممکن است فرصتهای حیاتی رشد شرکت را نادیده بگیرد. بنابراین، باید این سبک رهبری کنترل شود.
رهبری استراتژیک
رهبران استراتژیک در تقاطع بین عملیات اصلی یک شرکت و فرصتهای رشد آن قرار میگیرند. رهبر استراتژیک چشماندازی را برای سازمان ایجاد میکند که به آن کمک میکند تا خود را با شرایط اقتصادی و فناوری در حال تغییر سازگار کند یا در رقابت باقی بماند.
رهبری تحولی
رهبری تحول آفرین همیشه در حال تحول و بهبود شرکت است. کارکنان مجموعهای اساسی از وظایف و اهدافی دارند که هر هفته یا ماه به پایان میرسند، اما رهبر دائماً تلاش میکند تا آنها را به خارج از منطقه امن خودشان سوق دهد. هنگام شروع کار با این نوع از رهبران، همه افراد فهرستی از اهداف و همچنین ضرب الاجلها برای رسیدن به آنها را دریافت میکنند. در ابتدا این اهداف ممکن است ساده به نظر برسند، اما رهبران تحولی به سرعت ضربالاجلها را افزایش می-دهند یا با رشد شما در شرکت، اهداف چالش برانگیزی را به شما ارائه میدهند. این سبک رهبری به شدت مناسب شرکتهایی است که به رشد فکر میکنند، چراکه کارمندان را تشویق میکند تا تواناییهای خود را ببینند.
رهبری تبادلی
این رهبران دقیقاً به کارکنان برای کاری که انجام می دهند، پاداش میدهند. مثلا تیم بازاریابی را در نظر بگیرید که رهبر آن برای ایجاد تعداد معینی سرنخ تا انتهای سه ماه آینده، به افراد پاداش میدهد اما یک رهبر تحول آفرین تنها زمانی ممکن است به شما پاداش دهد که کار شما منجر شود که اشتراک خبرنامهها به میزان زیادی افزایش پیدا کند. این سبک رهبری به ایجاد نقشها و مسئولیتها برای هر فرد کمک میکند، اما اگر کارکنان بدانند که تلاشهایشان به چه میزان ارزشمند است و در ازای آنها چه میزان پاداش دریافت میکنند، ممکن است منجر به تشویق حداقل کار در سازمان شود.
رهبری با سبک مربی
این رهبر همانند مربی یک تیم ورزشی، بر شناسایی و پرورش نقاط قوت فردی هر یک از اعضای تیم خود تمرکز میکند. همچنین بر استراتژیهایی که به تیم کمک میکند تا با هم بهتر کار کنند، تمرکز میکند. این سبک شباهت زیادی به رهبری استراتژیک و دموکراتیک دارد، اما تاکید بیشتری بر رشد و موفقیت تکتک کارکنان دارد. این رهبر به جای اینکه همه کارمندان را مجبور کند که بر مهارتها و اهداف مشابهی تمرکز کنند، ممکن است تیمی بسازد که در آن هر کارمند مجموعه تخصص یا مهارت متفاوتی داشته باشد. مدیری با این سبک رهبری ممکن است به کارکنان کمک کند تا با پذیرفتن وظایف جدید، ارائه راهنمایی به آنها یا جلسات بازخورد سازنده، نقاط قوت خود را بهبود بخشند.
رهبری بوروکراتیک
این رهبران از روی مستندات پیش میروند. این رهبران ممکن است به نظرات کارمندان گوش دهند – بر خلاف رهبری استبدادی – اما در صورتی که این نظرات با خط مشی شرکت یا رویههای گذشته در تضاد باشد آنها را نمیپذیرند. در این شرکتها، وقتی یک همکار یا کارمند استراتژی قویای را پیشنهاد میکند که جدید یا غیر سنتی به نظر میرسد، رهبران بوروکراتیک ممکن است آن را رد کنند.
مقاومت آنها ممکن است به این دلیل باشد که شرکت قبلاً در فرآیندهای فعلی موفق بوده و تلاش برای چیز جدیدی که ممکن است اثربخش نباشد، میتواند زمان یا منابع را هدر دهد.