به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از مجله تایمز برابری، این نشریه در پاسخ به این سوال که «چرا کارگران و اتحادیههای کارگری باید در موضوع دیجیتالی شدن کار مشارکت کنند؟» مقالهای را با ارائه پیشبینیهایی درباره آینده دیجیتالی شدن کار منتشر کرده و به این سوال پاسخ داده است.
این پایگاه معتقد است که میتوان از این مقاله برای الگوبرداری در چانه زنی صنفی در مشاغل دیجیتالی جدید و همچنین سیاستهای حمایتی از نیروی کار استفاده کرد.
دیجیتالی شدن کار باعث ایجاد اختلالاتی میشود که قبلاً در تاریخ اقتصاد جهانی سرمایهداری دیده نشده بود، هوشمندسازی و دیجیتالی شدن بازار کار دو اثر فوری را بر فرآیندهای اقتصادی میگذارد: (۱) گسترش قابل توجه اتوماسیون و بهرهگیری از ربات و فناوری به جای انسان و (۲) کمیسازی بیشتر تولید!
خطر اتوماسیون حداکثری در بازار کار
در بحث اتوماسیون کار باید یادآوری کرد که فرآیند اتوماسیون چیز جدیدی در تاریخ بازار کار نیست بلکه وسعت و سرعت آن چیز جدیدی است. در واقع راهاندازی سیستمهای هوش مصنوعی در شرکتهای مختلف باعث شده تصور شود این روند به شدت در حال شتاب گرفتن است. تخمین زده شده است که بیش از ۳۰۰ میلیون شغل در سراسر جهان به شدت تحت تأثیر سیستمهای جدید هوش مصنوعی قرار خواهند گرفت یا از بین خواهند رفت.
با گذشت زمان، این فرآیند به کارگران در همه مشاغل ضربه خواهد زد. در آموزش و پرورش، معلمان میتوانند از این سیستمها برای تهیه طرح درس یا ارزیابی امتحانات دانش آموزان استفاده کنند. در دنیای فیلم و رسانه، میتوان فیلمنامه نوشت، جلوههای ویژه طراحی کرد و بازیگران را در سطح فیلمهای اکشن و علمی تخیلی با اتوماسیون جایگزین کرد. روزنامه نگاری و ترجمه میتواند به امری خودکار بدل شود و بسیاری از خدمات به ویژه در حوزه تبلیغات و فرآیندهای اداری برای کاهش هزینهها و کاهش امکان فساد و دخالت نیروی انسانی با هوش مصنوعی حذف شوند.
در بخش خدمات بهداشت و درمان، طرحهای مراقبت از بیمار، تشخیص بیماری و حتی کارکنان مراقبتی را میتوان با ماشینها جایگزین کرد. کدنویسها، طراحان گرافیک، برنامه نویسان که همگی حقوق بالایی دریافت میکنند، حسابداران، توسعه دهندگان برنامههای کامپیوتری و بازی، همگی ممکن است تا سال ۲۰۵۰ میلادی در خطر بیکاری قرار بگیرند. همچنین بخش قابل ملاحظهای از نیروی کار دانشگاهی و تحقیقاتی گرفته تا سامانههای تلفنی پاسخ به مشتریان و مراجعان با هوش مصنوعی ممکن است تعطیل شود.
با این حال، تأثیر این اختلال به یک اندازه در سراسر جهان و در سطوح مهارت احساس نخواهد شد. گزارش اخیر از شرکت مشاوره جهانی مکنزی نشان میدهد: پذیرش هوش دیجیتالی در کشورهای توسعه یافته نیز سریعتر خواهد بود، جایی که نرخ دستمزدها بسیار بالاتر از مشرق زمین و نیم کره جنوبی است. صاحبان سرمایه به مرور برای کاهش هزینههای اقتصادی بخش خدمات (که بخش اعظم هزینههای آن را مزد تشکیل میدهد) ناگزیر به سمت هوش مصنوعی حرکت میکنند؛ چیزی که در گذشته با گسترش رباتها در بخش تولید صنعتی و معدن و کشاورزی جایگزین انسان شد، در بخش خدمات که نیمی از اقتصاد امروز جهان است، نمیتوانست جایگزین انسان شود، اما امروز با رشد هوش مصنوعی بخش خدمات نیز از موج دیجیتالی شدن و اتوماسیون در امان نخواهد ماند.
بنابراین امکانپذیری اقتصادی اتخاذ سیاست اتوماسیون به جای بکارگیری نیروی کار، زودتر اتفاق میافتد. حتی اگر پتانسیل فناوری برای خودکارسازی فرآیند کار بالا باشد، هزینههای لازم برای انجام این کار باید با هزینه دستمزد انسان مقایسه شود. به این ترتیب، هوش مصنوعی بیش از هرچیز بر مشاغلی تاثیر میگذارد که هزینههای آموزش و مهارت نیروی کار در آنها بسیار کمرشکن است.
برای ترسیم این فرآیند، با تأمل در مورد تأثیرات فوری که اتوماسیون/رباتیسازی کار، وظایف، استقلال کارگر و شرایط کاری و قراردادها و ثبات شغلی نیز متفاوت از دیروز خواهد شد که باید به آینده آن فکر کرد.
خطر کمیسازی در هوش مصنوعی
گسترش دیجیتالیسازی بازار کار میتواند کلیه فرآیندهای زندگی و کار انسان را به شکل افراطی کمیسازی کرده و همه چیز را به اعداد تقلیل دهد. ممکن است هیچ درک معین و مشخصی از فرآیند کمیسازی مبهمتر است، اما به همان اندازه مخل است. کمیسازی به این اشاره دارد که چگونه دادهها و سیستمهای الگوریتمی اعمال و غیراقدامات ما را به رویدادهای قابل اندازه گیری تبدیل میکنند.
تقلیل کار به اعداد و ساعات با عناوینی مثل اینکه «شش روز از ۱۰ روز تاخیر دارید» یا «نرخ بهرهوری شما بیشتر از همتایانتان است» باعث مقایسه کیفیتهای متعدد و تقلیل آن به کمیتها و اعدادی است که توضیح دهنده برخی واقعیات بازار کار نیست.
محاسبههایی مثل شاخص محل اقامت، جنسیت، وضعیت سلامت و بدن و صدها شاخص دیگر میتواند الگوها و الگوریتمهایی ایجاد کند که «حقایق» جدیدی را به شکل مصنوعی برای کار ایجاد کند.
این کمیتهای مبهم میتوانند شرایط خاصی را در بازار کار ایجاد کند. شما میتوانید با اعدادی مبهم که الزاما ربطی به موثر بودن و تواناییتان ندارد، اخراج شوید، استخدام شوید یا ارتقا پیدا کنید. اما مهمتر از همه، این سیستمهای تقلیل دهنده همه چیز به اعداد و کمیت باعث میشود اطلاعات سیستمهای الگوریتمی تغذیه شوند؛ سیستمهایی که در آینده کارگران و کارمندان با آنها اندازه گیری خواهند شد.
متقاضیان شغلی آینده که تمام یا اکثر این ویژگیها را دارند، احتمالاً توسط یک سیستم استخدام (خودکار) به عنوان «کمتر بهره ور» شناسایی خواهند شد.
اتحادیههای کارگری باید از این اختلالات احتمالی بکاهند تا تداوم حیات بازارهای کار را در آینده تضمین کنند. برای انجام این کار، آنها نیازمند مذاکره بیشتر و تبیین بهتر آثار جانبی منفی رشد شدید هوش مصنوعی و دیجیتالی شدن کار هستند. چالشهایی که میتواند آینده انسان را نیز دچار مشکل کند.
کنترل جهان در دنیای هوش مصنوعی با الگوهای الگوریتمی محدودکننده برای آزادی انسان
حقوق بشر و حقوق مدنی در شرایطی که هوش مصنوعی و دیجیتالی شدن تمام عرصههای زندگی انسان را درمینوردد بسیار مهم و حیاتی است. اگر فرصتهای زندگی ما به طور الگوریتمی تعریف شده و محدود باشد، نمیتواند آزادی اندیشه، بیان یا بودن وجود داشته باشد. هوش مصنوعی و الگوهای کنترل کننده و الگوریتمهای استانداردساز چنان نظام پاداش دهی اجتماعی را تغییر میدهند که ممکن است بطور خودبهخود هر نوع استقلال فکری انسان و آزادی در بیان افکار و عمل و انتخاب شغل و محل زندگی را دچار اختلال کنند.
در بیشتر کشورهای جهان، شرکتهایی که فناوریهای مخرب را به بازار عرضه میکنند، تعهدات کمی در قبال کارکنان دارند. اتحادیههای کارگری میتوانند بخواهند تعهداتی در برابر اخلالها در بازار کار انجام شود. این میتواند شامل تعهد به ارتقای مهارت یا مهارت آموزی مجدد کارگران در زمان کار باشد تا نیروی کار از فناوری و هوش مصنوعی عقب نیفتد یا تکنیک بر انسان در کار غلبه نکند. ارائه حمایت از کارگرانی که شغل خود را از دست میدهند در قالب مشاوره شغلی، برنامههای آموزشی و مانند آن، از جمله هزینههای کارفرما در آینده باید باشد.
بهداشت حرفهای کار در شرایط دیجیتالی شدن کار
نظارت شدید در عرصه کار با هوش مصنوعی اثرات منفی جسمی و روانی بر کارگران دارد. وجود دائمی تغییر، اختلال و جابجایی بین عوامل کار، باعث میشود که هوش مصنوعی چیزی به نام حق فراغت و استراحت را برای نیروهایی که با آن در رابطه هستند به رسمیت نشناسد. نشانهگرها و شاخصهای طراحی شده در بازار کار دیجیتال برای کنترل کارگران قابل اعتماد و اتکا نخواهند بود. آنها ممکن است نیروی کار را وارد فرآیندی کنند که در انتها کارگر یا کارمند دچار آسیب روانی ناشی از آن شده یا فشار کاری به نیروی کار آسیب بزند.
همچنین برخی از پیچیدهترین پیامدهای دیجیتالی شدن کار و ورود تکنولوژیهای هوش مصنوعی که ما باید با آنها مقابله کنیم، هنوز روشن نیستند. جامعه بشری و بخصوص کارگران و کارکنان در جهان باید اطمینان حاصل کنند که فناوریها به نفع مردم است و به خاطر سود قرار نیست جهان دچار چالشها و بحرانهای پیچیده جدیدتری شود.
انتهای پیام/