همه ما بعد از گذراندن ساعتها پشت میز کار، وقتی به خانه میرسیم، میخواهیم که همه فعالیتهای حرفهای را پشت در بگذاریم و بدون نگرانی با خانواده یا دوستانمان وقت با کیفیت بگذرانیم. اما متاسفانه با وجود پلتفرمها و پیامرسانهایی مثل اسلک، واتساپ و… معمولا در هر مکان و زمانی در دسترس هستیم و همکاران، مدیران یا کارفرمایان میتوانند با ما در ارتباط باشند. شاید این مسئله یک نقطه قوت در تسهیل ارتباطات در نظر گرفته شود، اما به مرور و با کمرنگ کردن تعادل کار و زندگی، منجر به آسیبهای روانی و جسمی فراوانی میشود. در ادامه به شما میگوییم که چطور بین کار و زندگی شخصی خود، تعادل برقرار کرده و از استرس و اضطراب جلوگیری کنید.
تعادل کار و زندگی چیست؟
تعادل کار و زندگی یعنی اینکه بین فعالیتهای زندگی شخصی و شغلی خود چه اولویتها و تمایزهایی قائل هستیم. کارشناسان، مفهوم تعادل کار و زندگی را به شکلهای مختلفی تعریف میکنند.
با رونق تکنولوژی و دورکاری بعد از همهگیری کرونا، مفهوم تعادل کار و زندگی هم اهمیت بیشتری پیدا کرد. چون دیگر با امکان دورکاری، فعالیتهای کاری به درون خانههای ما راه پیدا کرد و از آنجا بود که مرز بین فعالیتهای زندگی شخصی و کاری درهمتنیده شد.
تا قبل از دورکاری و رونق تکنولوژی، همه ما ساعتهای خاصی را در محیط شرکت سپری میکردیم و میتوانستیم بهطور مشخصی بین زندگی شخصی و شغلی خود تمایز قائل شویم. اما حالا و با وجود امکان دورکاری و رونق گوشیهای موبایل و پیامرسانهای اینترنتی، حالا خارج از ساعت کاری و فضای شرکت، در دسترس بودن برای پیگیری کارها به یک عادت تبدیل شده است. اینجاست که برقرار کردن تعادل بین کار و زندگی به یک اولویت تبدیل میشود. چون اگر مرزهای زندگی شخصی و کاری را نادیده بگیریم، استرس اولین و خطرناکترین چیزی است که به سراغ ما میآید. استرس و به دنبال آن، عدم سلامت روان از رایجترین عواقب نداشتن تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای است.
بنابراین تمامی کارکنان باید بتوانند خارج از ساعت کاری، برای خود وقت آزاد و شخصی داشته باشند؛ بدون آنکه بخواهند همیشه در دسترس باشند. درنتیجه بهتر میتوانند به زندگی شخصی خود پرداخته و با رضایت و شادمانی بیشتری هم به وظایف حرفهای خود میپردازند.
چطور تعادل بین کار و زندگی را رعایت کنیم؟
برای برقراری تعادل بین زندگی شخصی و حرفهای، نه تنها خودتان باید تلاش کنید، بلکه سازمان شما هم در برابر آن مسئولیت دارد. بنابراین ایجاد تعادل بین کار و زندگی هم وابسته به شرکت شما و هم وابسته به خود شما است. در ادامه نکاتی که میتواند به شما در تعادل کار و زندگی کمک کند را توضیح میدهیم. پس:
- اگر کارمند هستید
- یا اگر فریلنسر هستید یا شغل آزاد دارید
- و اگر مدیر یا کارآفرین هستید
با توجه به نکات زیر، میتوانید زندگی حرفهای و شخصی بهتری را برای خود ایجاد کنید.
۱. از مرخصیهای خود استفاده کنید یا برای خود روز تعطیل در نظر بگیرید
با توجه به قانون کار و قوانین شرکت خود، در ماه یا سال، تعدادی از روزها را میتوانید مرخصی بگیرید. به عنوان یک کارمند یا یک مدیر، حتما از مرخصیهای خود استفاده کنید. چند روزی را به خود استراحت دهید و از کار فاصله بگیرید. اگر هم فریلسنر هستید یا شغل آزاد دارید، طوری پروژههای کاری خود را برنامهریزی کنید تا در ماه چند روزی را به استراحت بگذرانید.
در روزهای تعطیل خود به سفر بروید، با خانواده یا دوستانتان وقت بگذرانید و خود را با بازیها و چیزهایی که دوست دارید سرگرم کنید. ممکن است از خواندن کتاب احساس آرامش کنید یا بخواهید فقط یک روز را پشت پلیاستیشن خود بنشینید. این فعالیتها از استرس شما کم میکند و ذهنتان را آرامتر میکند. بنابراین بعد از گذراندن دوران تعطیلات با روحیهای تازه و بهرهوری بالاتری به کار برمیگردید.
۲. در طول روز و بین ساعتهای کاری، کمی استراحت کنید
وقتی کار خود را شروع میکنید، حواستان باشد که یکسره پشت لپتاپ یا میز خود ننشینید. بهتر است هر چند ساعت یکبار از جای خود بلند شوید و کمی استراحت کنید. میتوانید با همکاران خود معاشرت کنید، یک فنجان چای بنوشید یا کمی در اطراف محل کارتان قدم بزنید. اگر بخواهید چندین ساعت به نور صفحه نمایش خیره شوید و هیچ تحرکی نداشته باشید، نه تنها سلامت جسم بلکه سلامت روانتان هم به خطر میافتد.
۳. با مدیران خود صحبت کنید و از آنها کمک بخواهید
همیشه بهترین راه، گفتوگو است. بنابراین با مدیران یا کارمندان خود صحبت کنید و از آنها بخواهید تا راهکارهای خلاقانه خود را برای ایجاد کردن تعادل بین کار و زندگی مطرح کنند. مطمئن باشید اگر با همفکری یکدیگر به یک تصمیم مشترک برسید، بهتر میتوانید بین حرفه و زندگیتان تعادل برقرار کنید. پس کارمندان خود را تشویق کنید تا بازخورد بدهند یا از مدیران خود دعوت کنید تا دغدغههای شما را بشنوند.
۴. به چیزی که باور دارید، عمل کنید
اگر واقعا به تعادل کار و زندگی باور دارید، پس در عمل هم به آن پایبند باشید. از شعار دادن بپرهیزید. هم خودتان و هم همکارانتان را وادار کنید تا به سلامت جسم و روح خود اهمیت بیشتری بدهند. برای مثال میتوانید یک زمان مشخص تعیین کنید و سر آن ساعت، با همکاران خود به یک پیادهروی کوتاه بروید.
البته فراموش نکنید که افراد و تیمها، برنامههای کاری متفاوتی دارند و هر چیزی که برای شما مفید است، لزوما برای دیگران مفید نیست. به همین دلیل باز هم باید شیوه گفتوگو را پیش بگیرید و برای کاهش استرستان با یکدیگر برنامهریزی کنید.
کلام آخر
فراموش نکنید که همه ما چه کارمند باشیم یا فریلسنر، در هر صورت زمان زیادی را پشت میزمان یا در محیط شرکت میگذرانیم. زندگی حرفهای و شغلی ما بر تمام جنبههای زندگی شخصی ما تاثیرگذار خواهد بود. پس هرچقدر بهتر بتوانیم کار را از زندگی جدا کنیم، رضایت و بهرهوری بالاتری خواهیم داشت و سلامت روان و جسممان را هم تضمین میکنیم.
منابع