مواد لازم:
- یک عدد سازمان(در ابعاد و اندازه دلخواه)
- یک عدد مدیرعامل زیباشناس و زیباپسند
- یک عدد مدیر منابع انسانی که از درک خواستههای قلبی مدیرعامل عاجزه
- یک کارجوی جذاب نابلد
- کارجوی ناجذاب کاربلد به تعداد لازم
فرمول:
خیلی راحته. شما به عنوان مدیرعامل نیاز به یک منشی، سردفتر و در کل همکاری دارید که کارش مستقیم با خود شماست. ابتدا از مدیر منابع انسانی بخواید شخص مناسب برای این وظیفه خطیر رو استخدام کنه. مدیر منابع انسانی بیچاره که از حساسیت موضوع آگاه هست میره و از بین تمام رزومههای ارسالی بهترینها رو با هزار سبک و سنگین کردن و ترس و لرز خدمت شما میاره اما نکته اصلی ماجرا همین جاست که این مدیر عزیز به ظاهر دستورات شما توجه کرده و باطن اونها رو در نیافته.
شما در حقیقت به همنشینی جذاب بیشتر نیاز دارید تا نیرویی کاربلد. بالاخره خستگی این حجم انبوه کار یه جوری باید رفع بشه که بتونید کشتی سازمان رو به ساحل امن هدایت کنید یا نه؟ به همین خاطر همه رزومههارو ندیده رد کنید و از تو کشو رزومه فرد مورد نظر رو بیرون بیارید و برای طی مراحل رسمی جذب و استخدام بفرستید واحد منابع انسانی. اینجا یه نکته مهم رو فراموش نکنید؛ اینکه منتظر انجام امور اداری نمونید و همون لحظه زنگ بزنید به جذاب مورد نظر و بگید قدم رنجه نمایند.
اینجا باید چاشنی اضافه کنید: هر از چندگاهی تو جلسات به مدیر منابع انسانی بگید تو که عرضه جذب یه نیرو برای ما رو نداشتی؛ بالاخره خودم مجبور شدم پیداش کنم و نگاهی پرمهر به نیروی جذابتون بندازید و اونم با یک لبخند نمکین جوابتون رو بده. این طوری شما با نمک میشید و مدیرتون تلخ
(این ماجرا حالاحالاها ادامه داره…)