در گذشته مردم جوامع مختلف بنا به شرایط جغرافیایی که در آن زندگی میکردند، کاری جز کشاورزی و دامپروری و شکار نداشتند. کار نه بخاطر علاقه بلکه بر اساس نیاز انسان به تامین خود و جامعه صورت میگرفت و برای همین کار کردن انسانها در طول تاریخ، همواره با درد و رنج همراه بوده و زمانهای شادی و تفریح خارج از ساعات کاری تعریف شده است. اختلاف طبقاتی میان افراد یک جامعه باعث میشد تا افراد ثروتمندتر نیازی به کار کردن نداشته باشند و هرگونه کار کردن و دریافت دستمزد ویژه افراد طبقات پایین جامعه باشد.
در پایان قرون وسطا، جوامع انسانی دچار دگرگونی شد و بُعد دیگری از کار کردن را به مردم یک جامعه نشان داد. در آن زمان کار کردن به قصد درآوردن پول بیشتر و در کل، دستیابی به لذت بیشتر در زندگی بوده است. یکی از اولین کسانی که توانست از کار مورد علاقهی خود کسب درآمد کند، نقاش ونیزی به نام تیتزیانو وچلی مشهور به «تیسین» بود. او از روی علاقه و خواست قلبی، نقاشی میکشید و مایل بود حقالزحمه خوبی در مقابل این کار دریافت کند. ایده تیسین در زمان خود، ایدهای انقلابی محسوب میشد. ایدهای که به یکی از ویژگیهای انسان مدرن تبدیل شد. چراکه تا آن زمان انسانها یا فقط در پی لذت بردن بودند و کاری که دلشان میخواست را انجام میدادند یا فقط در پی کسب درآمد بودند و بدون توجه به علاقه، هر کاری که میتوانستند را انجام میدادند.
اگر بتوانیم لذت و درآمد را یکجا داشته باشیم چطور؟ در این موقعیت است که با شغلی روبهرو میشویم که امروزه با عنوان شغلی عالی از آن یاد میکنیم. شغلی که پول و رضایت درونی را یکجا برایمان فراهم میسازد. یافتن چنین شغلی دشوار است؛ چراکه لذت درونی و درآمد به هیچ عنوان از یک جنس نیستند. این طرز فکر توانست تغییراتی در روابط شخصی انسانها ایجاد کند.
در مسیر پیدا کردن شغل مناسب موانع جدیای وجود دارد که عبارتند از: فقدان مهارتهای لازم، فقدان اطلاعات در مورد فرصتهای موجود و فقدان هدفی منسجم.
در بخشی از کتاب «شغل مورد علاقه» در مورد اسطوره رسالت صحبت میکند. منظور از اسطوره رسالت، وضعیتی است که فرد در آن نه به تشخیص و انتخاب خود، بلکه به تشخیص و انتخاب خدا یا هر نیروی برتری ملزم به انجام دادن آن کار میشود. این اسطوره منشا دینی دارد و بخشی از مسیحیت کاتولیک بر پایه آن استوار است. یعنی کشیشها خود را برگزیده خداوند میدانند و معتقد هستند که با داشتن این شغل، رسالت بزرگی را به انجام میرسانند.
در کل، بیشترین موضوعی که در هدایت شغلی ما تاثیرگذار است، افکار و آرزوهای کنونی ما نیستند؛ بلکه مربوط به دوران کودکی میشود. تمام فعالیتهایی که ما را سر ذوق میآوردند. با طرح چند سوال، میتوان راهی به درونیترین و واقعیترین تمایلات و جنبههای اصلی شخصیت خود پیدا کرد.
کتاب شغل مورد علاقه یکی از مهمترین کتابهای «آلن دو باتن» است که تلاش میکند با اصلاح جهانبینی مردمان و استفاده از فلسفه در ساختن یک زندگی موفق و خوب راهی را برای یافتن شغل مورد علاقه به انسانها ارائه کند. با مطالعه این کتاب میآموزیم که به جای سرزنش کردن خود و مضطرب شدن، آگاه باشیم که عوامل بیرونی و درونی زیادی وجود دارند که اجازه نمیدهند شغل مورد علاقهی خودمان را پیدا کنیم. این کتاب میتواند برای افرادی که تا به امروز شغل مورد نظر خودشان را پیدا نکردهاند، افرادی که از شغل فعلی خود راضی نیستند و افرادی که نمیخواهند استعدادها و تواناییهایشان در یک شغل اشتباه تلف شود، مناسب باشد.