اگرچه شرکتها و مدیران به کارکنان القا میکنند که شغل فقط فیش حقوقی نیست، بلکه برای معنا دادن به زندگی و هدف افراد است و کارکنان باید با اهداف شرکت همسو باشند، اما حقیقت این است که فیش حقوقی همچنان حرف اول را میزند.
طبق نظرسنجیهای پیاسکیل مهمترین دلیلی که کارکنان شغل یا محل کار خود را تغییر میدهند دستمزد بالاتر است. یافتههای پیاسکیل با نظرسنجیهای مشابهای که در سالهای اخیر انجام شده مطابقت دارد.
کیتی باردارو، اقتصاددان ارشد پیاسکیل، میگوید: «در حال حاضر با کمترین میزان نرخ بیکاری، در بهترین شرایط اقتصادی هستیم و درنتیجه کارکنان ریسکپذیرتر شدهاند و برای تغییر شغل اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردهاند. اگرچه مهمترین دلیل تغییر شغل، درخواست دستمزد بیشتر است، اما نکتهی جالبی که در تحقیقات ما بهدست آمده این است که وقتی این کارکنان تصمیم میگیرند محل کار خود را ترک کنند نه تنها به دنبال دستمزد بیشتر هستند، بلکه ارتقای شغلی نیز برایشان اهمیت دارد. بنابراین کار کارفرمایان سختتر شده است. کارفرمایانی که به دنبال جذب افراد شایسته و مستعد هستند نه تنها مجبور به پرداخت دستمزدهای مناسب هستند بلکه باید تناسب کار با شایستگیهای فرد را نیز درنظر بگیرند.»
دلایل تغییر شغل کارکنان
دلایل اولیهای که کارکنان به دنبال کار جدید میروند از این قرار هستند:
جوانترها معمولا بیش از دیگران دنبال دستمزد بیشتر هستند
از نوامبر 2017 تا ژانویه 2019 ، پیاسکیل از بیش از 38400 نفر پرسید چرا میخواهند محل کار فعلی خود را ترک کنند و دنبال کار هستند. برخی یافتههای پیاسکیل از این قرار بود:
- مهمترین دلیل تغییر شغل و محل کار، دستمزد بیشتر بود. بیست و پنج درصد از افراد برای حقوق بیشتر دنبال کار جدید بودند و 16 درصد نیز در محل کارشان حس خرسندی نداشتند.
- پس از حس رضایت از حقوق دریافتی، حس رضایت کاری اهمیت پیدا میکند. بیست و پنج درصد گفتهاند بین دو شغل با درآمد بالای یکسان، شغلی را انتخاب میکنند که به زندگیشان معنای بیشتری میدهد که در نتیجهی آن مسئولیت و وظایف بیشتر و دستمزد بالاتر خواهد بود.
- زنان، بیشتر از مردان دنبال شغلهایی با شرایط منعطف هستند. زنان 11 درصد بیشتر از مردان به دنبال شغلی با برنامه کاری منعطفتر، کار قبلیشان را رها میکنند. طبق گفتهی محققان «از آنجا که زنان به طور معمول برای نگهداری از فرزند یا دیگر اعضای خانواده مجبورند زمان کمتری را در محل کار باشند، پس این خواسته طبیعی است.»
- نسل هزاره بیش از دیگران شغل قبلی را به دنبال پول بیشتر رها میکنند. نسل هزاره (افرادی که در اوایل قرن بیست و یکم به سن بلوغ میرسند) 9 درصد بیشتر از نسل بِیبیبومرها (افرادی که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، زمانی که نرخ زاد و ولد به طور موقت افزایش یافته بود، به دنیا آمدهاند) شغل قبلی را به خاطر پول رها میکنند. همچنین آنها بیش از بومرها به دنبال رضایت و ارتقای شغلی هستند. درحالیکه بومرها بیش از نسل هزاره به دنبال شغلهای با برنامه کاری منعطفتر هستند.
این یافتهها مربوط به زمانی است که کارکنان آمریکایی بیش از هر زمان دیگری از کارشان استعفا میدادند.
طبق گفتهی شرکت مرسر، نسل هزاره نیمی از این آمار، یعنی 51 درصد این افراد را تشکیل میدهند و پس از آن به ترتیب نسل ایکس (نسلی که پس از بِیبیبومرها بهدنیا آمدهاند) 25 درصد، بِیبیبومرها 19 درصد و جوانترین نسل (متولدین بعد از 2000) 4 درصد و پیرترین نسل (متولدین قبل از 1945) 2 درصد از این آمار هستند. بدیهی است که درصد پایین این دونسل به خاطر حضور کمتر آنها در بازار کار است.
سالهاست که پول حرف اول را میزند
یافتههای پیاسکیل با نظرسنجیهایی که سالها قبل انجام شده است مطابقت دارند. اگرچه از نظر متخصصان، برای کارکنان افزایش حقوق یا پاداش مالی به اندازهی تشویقهای معنوی برای حسن انجام کار اهمیت دارد، اما دو نظرسنجی در بهار 2016 انجام شده که خلاف این ادعا را نشان میدهند.
طبق نظرسنجیهای شرکت بامبو اچآر، از هر 5 کارمند 4 نفر گفتهاند افزایش 3 درصدی حقوق بدون ارتقا را به ارتقای بدون افزایش حقوق ترجیح میدهند. همچنین از هر 3 کارمند 2 نفر مایل بودند به جای اعلام همگانی در شرکت و پاداش کلامی، 500 دلار پاداش مالی دریافت کنند.
همچنین لادیل، متخصص و مشاور امور استخدامی در انگلستان، از 1000 کاندیدای جویای کار نظرپرسی کرده است و طبق نتایجی که به دست آورده 78 درصد به دنبال حقوق بیشتر بودند. پس از آن، آدرس محل کار در جایگاه دوم و مزایای شغلی در جایگاه سوم قرار دارند.
حدود یک سال قبل از انتشار این نظرسنجی، سایت گلسدور که در زمینهی کارفرمایی به نقد و بررسی میپردازد، اعلام کرد از هر 3 نفر 1 نفر در صورت نداشتن افزایش حقوق کار خود را ترک خواهند کرد و تقریبا نیمی از آنها خواستار افزایش 3 تا 5 درصدی حقوق هستند.
رابرت گلازر، مدیر عامل شرکت اکسلریشن پارتنرز که در زمینهی بازاریابی و تجارت به شرکتها کمک میکنند میگوید: «قابل درک است که شرکتها تمایلی به افزایش حقوق همه کارکنان بدون درنظرگرفتن عملکرد آنها نداشته باشند. این روش نه برای شرکت هوشمندانه است و نه به نفع کارکنان است چرا که آنها در این الگو انگیزهی چندانی برای بهبود عملکردشان نخواهند داشت. اما با این حال این که اجازه دهیم کارکنان به خاطر عدم دریافت حقوق بیشتر سازمان را ترک کنند نیز کار عاقلانهای نیست. به خصوص اینکه افزایش حقوق یک کارمند بسیار کم ضررتر از استخدام و تربیت نیروی جدید خواهد بود.»