گاهی افراد این دو واژه را به اشتباه به جای هم به کار میبرند درحالیکه معنی آنها متفاوت است. با اینکه هدف نهایی هر دو آموزش کارمندان، رشد شغلی، عملکرد بهتر و شناخت پتانسیل واقعی است، اما تعریف، تمرکز، نقش، رویکرد، و ابزارهای هر یک متفاوت است.
تعریف و تمرکز
منتورینگ: مشارکتی غیررسمی است که بر پایهی یک رابطهی دوطرفهی سودمند، برای کنش و حرکت شغلی درازمدت تمرکز دارد.
کوچینگ: طبق تعریف فدراسیون بینالمللی کوچینگ، به معنی ” مشارکت با مشتریان در روندی خلاق و پویا که پتانسیل فردی و شغلی آنها را به حداکثر میرساند. پروسهی کوچینگ گاهی گرههای قبلی خلاقیت، بازدهی و راهبری را نیز باز میکند.”
نقش
منتورینگ: صحبت با فردی که نیازهایش از قبل مشخص شده و حال برای حل آنها وارد رابطهی منتورینگ شده است. در اینجا تاکید بر گوش دادن، دادن اطلاعات و پیشنهاد، و ایجاد ارتباط است.
کوچینگ : گوش دادن به فرد برای اینکه نیاز او را پیدا کرده و کمک کنیم برای حل آن برنامهریزی کند. در اینجا تاکید بر آن است که خود فرد راهحل را بیابد نه اینکه به او راه نشان دهیم.
رویکرد
منتورینگ: یک روش کار خودمحوراست که به موجب آن هر دو طرف حق انتخاب دارند. در این رویکرد هر دو طرف به یک جدول زمانی متعهد میشوند و مشخص میکنند هر چند وقت و کجا همدیگر را ملاقات کرده و اهداف را بررسی کنند.
کوچینگ: روش کار ساختارمندی دارد که در آن افراد در چشماندازی محدودتر کار میکنند. دستور کارشان محدود، در مدت زمانی کوتاه ، و در راستای نتیجهای مشخص است. کوچ معمولا توسط سازمان برای کارمندان استخدام میشود.
ابزار
منتورینگ: مهمترین ابزار آن توافقنامهی منتورینگ است که میان دوطرف بسته میشود. طبق این سند هر دو طرف به روابط منتورینگ متعهد میشوند. مواردی که در آن قید میشوند شامل اهداف فردی، محتوای آموزشی، برنامهی جلسات و دیدارها، و روشهای ارتباطی است.
کوچینگ: توافقنامهای درخصوص قواعد و دستورالعمل کوچینگ امضا میشود. گاهی در سازمانها پیش از اجرای برنامهی کوچینگ، ارزیابی عملکرد 360 درجه انجام میشود.ارزیابیهای مهارتی نیز گاهی بر اساس نوع کوچینگ انجام میشود.
با اینکه منتورینگ و کوچینگ تفاوتهایی دارند، اما در برخی ویژگیها نیز مشترک هستند:
هردو نقش به افراد کمک میکنند تا دستیابی به هدف را در ذهن متصور شوند.
در هر دو رابطهای بر پایهی اعتماد، احترام، گفتمان آزاد و راحت، و انعطاف شکل میگیرد.
تمام کسانی که ذیعنفع هستند از جمله نیروهای جدید، مدیران جدید و کارمندان به یک سطح بالاتر ارتقا مییابند.
آموزش، پرورش و راهنمایی در هر دو ضروری است.
موفقیت هر دو در نقطهای است که مدیران آن شرکت ببینند انتظاراتشان درخصوص رشد تعامل، عملکرد و نگهداشت نیرو برآورده شده است و هزینه و سرمایه را روی منتورینگ یا کوچینگ هدر ندادهاند.
ماموریت هر دو دستیابی به اهداف افراد و سازمان، هر دو باهم است.
اشتباه است اگر فکر کنیم باید بین منتورینگ و کوچینگ یکی را انتخاب کنیم. هر کدام در راستای اهداف شرکت، روی قسمتی از توانایی افراد دست میگذارد. ببینید هر یک از این دو در حالیکه به سوی توسعهی فردی کارمندان و دستیابی به اهداف پیش میروند، چطور میتوانند انتظارات افراد، مدیران، و مجریان ارشد شرکت را برآورده کنند.