یک ضربالمثل معروف اچآری هست که میگوید: «آدمها شرکتشان را ترک نمیکنند، بلکه مدیران خود را ترک میکنند!»
امروز در بلاگ چابویژن مطلبی میخواندم که میگفت «مطابق یک نظرسنجی که توسط Gallup از بیش از یک میلیون کارمند صورت گرفته، مشخص شده که دلیل اصلی ترک کار ۵۰٪ از کارمندان، یک مسئول، مافوق، سوپروایزر یا مدیر بد است که این آمار گاهی تا ۷۵٪ هم میرسد.» باید توجه داشت که ماهیت گالوپ وابسته به فروش آموزش مدیریت است و از نظر آنها عمده مشکلات، مدیریتی هستند. بنابراین اینکه آنها طرفدار این ضربالمثل باشد، منطقی به نظر میرسد.
از قضا سازمانها هم از این ضربالمثل برای تطهیر خودشان بسیار استفاده میکنند تا نشان بدهند که خودِ سازمان برای کارکنان محبوب است و فقط وجود مدیرانی با توانمندی ارتباطاتی کم است که باعث میشود که افراد توانمند این سازمانها را ترک کنند. آنچه این وسط مغفول میماند این است که سازمانها برای خودشان در قبال رفتار این مدیران مسئولیتی قائل نیستند. این دسته از مدیران معمولا یا بر اساس ارتباط با ارکان قدرت در سازمان به کار خود ادامه میدهند یا دستاوردهای تجاری خاصی را برای سازمان به ارمغان میآورند که باعث میشود این دستاوردها به از دستدادن سرمایههای انسانی ترجیح داده شوند.
در این میان نقش مدلهای شایستگی هم در سازمانها پراهمیت است. مدل شایستگی، راهنمای تهیه شده توسط بخش منابع انسانی است که در آن مهارتها، دانش و نیازهای رفتاری خاصی مشخص شده است که کارکنان را به سمت موفقیت در کار خود هدایت میکند و میتواند برای کلیه کارکنان سازمان، رهبر، عملکرد تجاری، رشتههای حرفهای و یک نقش شغلی خاص اعمال شوند. این مدلها تعریف میکنند که موفقیت برای هر شغل در سازمان باید چگونه باشد. علاوه بر این، مدلهای شایستگی معمولاً شامل اطلاعات دقیق مانند رفتارهای کلیدی و استانداردهای مهارتی هستند که برای سطوح مختلف شغلی یا تخصصی لازماند.
مدیران بد در سازمانهایی رشد میکنند که یا مدل شایستگی درستی ندارد یا تدوین مدل شایستگی را صرفا به عنوان ابزاری برای تبلیغ برند کارفرمایی انجام میدهند و اهمیتی به پیادهسازی درست آن نمیدهند. اگر سازمانی هستید که مدل شایستگی برای مدیران و دیگر کارکنان تدوین کردهاید و سرمایههای انسانی توانمند خود را در نتیجه رفتار ناشایست مدیری از دست میدهید، باید بدانید که مسئولیت این رفتار تنها با آن مدیر نیست و سازمان شما نیز تبعات این رفتار را دریافت خواهد کرد.
کارکنان نه مدیرانشان را ترک میکنند، نه سازمانشان را؛ بلکه سازمان بدی را ترک میکنند که برای خودش مسئولیتی در قبال مدیران بد احساس نمیکند.