هر گردی، گردو نیست! تشخیص نشانه های خطر در مصاحبه های استخدامی
مطالعات نشان میدهد که ارزیابی مصاحبهکنندگان از کاندیداها در طول فرآیند گزینش به طور مثبت تحت تأثیر استفاده متقاضیان از تاکتیکهای مدیریت برداشت، Impression Management (IM)، است. مدیریت برداشت “فرآیندی است که از طریق آن افراد تلاش میکنند تا تاثیرگذاری خود بر دیگران را کنترل کنند”. مدیریت برداشت شامل: رفتارهای کلامی و غیرکلامی، اصلاح ظاهر فیزیکی فرد و الگوهای رفتاری یکپارچه است. بنابراین، یک کاندیدای مصاحبه میتواند با آنچه میگوید، نحوه بیان آن، کاری که انجام میدهد و با ارائه ظاهری مثبت (لباسهای گران قیمت، جواهرات) بر مصاحبهکنندگان تأثیر بگذارد.
نکته: همه افراد به درجاتی از این تاکتیکها برای ایجاد تصویر مثبت استفاده میکنند؛ اما شخصیت های تاریک فراتر از تلاش عادی رفته با توسل به دروغگویی و حیلهگری سعی در دستکاری تصویر دیگران از خودشان دارند.
برای آشنایی بیشتر با استفاده بیش از حد از تکنیک های مدیریت برداشت، رفتارهای یک شخصیت تاریک در مصاحبه استخدامی را با هم مرور می کنیم:
فرض کنید مسئول مصاحبه برای یک موقعیت نماینده فروش برای شرکت خود هستید. رزومه کاندیدای بعدی را مرور میکنید و تحت تأثیر تجربیات کاری متنوع سابق فرد قرار میگیرید. در واقع، او برای بسیاری از رقبای شما کار کرده است و تخصصهای متعددی دارد.
وقتی وارد اتاق انتظار میشوید، کاندیدا را در حال گفتگوی عمیقی با مسئول پذیرش میبینید و به نظر میرسد که اوقات خوبی را سپری میکند. در نگاه اول، او باهوش به نظر میرسد. جدیدترین مدل مو را دارد، لباسی به نظر گران قیمت به همراه کفش مناسبی پوشیده است. وقتی اسمش را صدا میزنید، برمیگردد و با قدمهای معمولی و در عین حال مطمئن به سمت شما برمیگردد. در زمان برقراری ارتباط چشمی، مستقیم در چشمان شما با شدت خاصی نگاه میکند، لبخند بزرگی به شما تحویل میدهد و محکم دست میدهد.
در دفتر شما بسیار راحت به نظر میرسد. در واقع، به نظر میرسد که او اصلا عصبی نیست. خوب به اطراف نگاه میکند. مثلا اگر عکسی از شما در یک زمین گلف ببیند، میپرسد آیا تا به حال در آگوستا نشنال (Augusta National)- یکی از منحصر به فردترین زمینهای گلف در ایالات متحده- گلف بازی کردهاید؟ وقتی پاسخ میدهید که انجام ندادهاید، او توضیح میدهد که بازی در این زمین فوقالعاده است و متفاوت از هر بازی دیگری است که تاکنون داشته است. وقتی قبل از شروع مصاحبه از او میپرسید که آیا سؤالی دارد یا خیر، از شما میپرسد که چه مدت با شرکت کار میکنید.
در حین مصاحبه و پرسش سوالات، راحت به نظر میرسد و تماما لبخند میزند. او بسیار پرحرف است و مثالهای زیادی میآورد. حضور پررنگی دارد و با لحنی مطمئن صحبت میکند. با این حال، اغلب، به حاشیه می رود و برای شما دشوار است که او را به مسیر اصلی بحث برگردانید. گاهی اوقات برای پاسخ به سوالات اطلاعات و مثالهایی ارائه میدهد که اگرچه جالب است، اما به سوالی که پرسیدهاید مربوط نمیشود و برای شما سخت است که به موضوع یا سوالی که میخواهید به آن بپردازد برگردید. او بامزه و شوخ است و مصاحبه را مانند یک جلسه اجتماعی جلوه میدهد که به نظر شما سرزنده است.
وقتی از او میپرسید که در مورد شرکت ما چه میدانید، اشاره میکند که به تازگی از یک سفر کاری برگشته است و زمانی برای تحقیق کامل در مورد شرکت نداشته است.
صرف نظر از اینکه، وقتی از او پرسیده شد که فکر میکند چه کمکی میتواند به شرکت داشته باشد، مثالهای زیادی ارائه میکند. هنگامی که در مورد ویژگیهای موقعیتی که برای آن مصاحبه میشود سؤال میکنید، میگوید که مطمئن است تجربه کاری او به اندازه کافی همه وظایف را پوشش میدهد.
وقتی از او میخواهید در مورد موقعیتی که یک کارمند یا همکار دوران سختی را سپری کرده برای شما توضیح دهد، میگوید: من فکر میکنم مشکلات شخصی باید در خانه حل شود، نه در محل کار تا عملکرد تیم مؤثر باقی بماند! سپس، برای شما مثالی میزند از یک همکار که پس از طلاقش دچار مشکلات مالی شده است. به نظر می رسد به اندازه کافی پاسخ داده است، اما به نوعی، بین آنچه میگفت (یک داستان غم انگیز) و حالت چهره و زبان بدن او اختلاف وجود دارد. به نظر میرسد که تحت تأثیر این داستان قرار نگرفته بود، در حالی که میگفت بسیار تاسف برانگیز است. حتی در لحظهای که در مورد چیزی بسیار ناراحت کننده صحبت میکرد نیز لبخند میزد.
هنگامی که از او در مورد تجربیات و موفقیتهایش سؤال میشود، نمونههای زیادی ارائه میدهد که در آنها در دستیابی به اهداف سازمانی موفق بوده است. مهارتهای ارتباط شفاهی برجستهای دارد و از زبان فنی استفاده میکند که شما را تحت تاثیر قرار میدهد. وقتی از دستاوردهایش صحبت میکند بسیار پرشور و جالب است. اما به نقش خاص خود در هر یک از این دستاوردها و پروژهها اشاره نمیکند و به نظر میرسد که هرگز به مشارکت و همکاری دیگران نیز اشاره نمیکند. او هر کاری را که میتواند برای شرکت شما انجام دهد توضیح میدهد و به نظر میرسد ایدههای خلاقانه زیادی در مورد چگونگی سودآوری بیشتر شرکت دارد. میگوید که شبکه تجاری گستردهای دارد و میتواند از مخاطبین خود برای گسترش تجارت شما استفاده کند. نام چند نفر از افراد بسیار تأثیرگذار در محیط کسب و کار شرکت شما را میآورد و آنها را دوستان خوب خود مینامد.
وقتی از او پرسیده میشود که چرا اینقدر شغل خود را تغییر داده است، اشاره میکند که به چالشهایی نیاز دارد که این شرکتها یا مشاغل قادر به ارائه آن نیستند. خاطر نشان میکند که برخی از مدیران سابقش از سوی او احساس خطر میکردند و به او ترفیعاتی را که شایسته او بود ندادند. او میگوید که متقاعد شده است که شرکت شما برای او مناسب است؛ زیرا ارزشها و مشغلههای مشابهی دارد. به شما اطمینان میدهد که با کمک او میتوانید شرکت را “به سطح بعدی” برسانید.
در جدول زیر میتوانید خلاصه تاکتیک های مدیریت برداشت را مرور کنید.